سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! با رحمت خود که با آن، همه نیکی هارا برای اولیائت گِرد آورده ای و با آن، بدی ها را از دوستانت دور ساخته ای، مرا دریاب . [امام صادق علیه السلام]
منتظران ظهور

 

تقدیم به پشگاه مولی الموحدین علی بن ابیطالب(ع)
نوای آه می آید شب هجران سعادت بین
صدای چاه می آید ز مردم هم ندامت بین
طلوعش خانه عشق و غروبش خانه معشوق
علی دارد لیاقتها خدا را در قضاوت بین
ندیدم سینه ای با این فراخی در همه عالم
که باشد استخوانی در گلو صبر و رشادت بین
به هنگام عبادت تیر از پایش برون آرند
که دیده این چنین عابد زمان غم رضایت بین
به هنگام نمازش هم نراند دردمندان را
تمام جن وانس حیران بیا هردم سخاوت بین
صبوری کرد بهر دین نشست در خانه اش غمگین
ببستند دست او از کین الهی این عداوت بین
ز بعد همسرش زهرا روانه شد سوی صحرا
به چاه کوفه گفت غم را که از چاه هم حمایت بین
به هنگام قیامت او قسیم جنت و نار است
دل ما شیعیان شاد و به روز حشر ضیافت بین
به وقت نامه اعمال علی هست شافع محشر
اگر حب علی بر دل بود باقی سعادت بین
توکل بر علی دارم گره ها می گشاید او
نباشد مرحمی جز او علی را در رفاقت بین
به یش هرکسی باشد عقیل و طلحه و غیره
گذارد اتشی یش و علی را در عدالت بین
من عاصی که باشم تا مقام او کنم تقریر
ز قران مجید وصف شه دین در ولایت بین

شعر "نوای آه" از دفتر شعر "رویا" شاعر "بهروز حاجی بابایی"


  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: پنج شنبه 87/6/28::: ساعت 3:41 عصر

    حقیقت شب قدر

    شب قدر

    «قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

    بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

    استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مکانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

    این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

    در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

    بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

    اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

    (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

    اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

    شب قدر

    با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

    به عبارت روشن‏تر، شب قدر یکى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى که در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

    پس شب قدر شبى است که:

    1. قرآن در آن نازل شده است.

    2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

    3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مى‏گردد.

    بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

    این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

    «قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

    پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

    1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

    2. قرآن در شبى مبارک از شب‏هاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.

    3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

    4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

    الف. نزول قرآن.

    ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مى‏گردد.

    شب قدر

    اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

    الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

    ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

    ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

    د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

    ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

    و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

    مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)

     

    پى‏نوشت‌ها:

    1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

    2- همان، ص 248.

    3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

    4- همان، ج‏ 19، ص 101.

    5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

    6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

    7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

    8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

    9- انسان و سرنوشت، ص 53

    10- همان، ص 55 و 56

    11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

    12- الکافى، کلینى، ج ‏4، ص 157 .

    13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252

    14- الکافى، ج‏1، ص 248

    15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر.

     

    منبع:

    ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى .



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: پنج شنبه 87/6/28::: ساعت 12:14 عصر

    بهروز حاجی بابایی

      تصاویر فیلم کوتاه محبت گمشده

     نویسنده و گارگردان بهروز حاجی بابایی

     برای دیدن اینجا را کلیک کنید((گل مریم)) 

     



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: دوشنبه 87/6/25::: ساعت 10:49 عصر

    من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم        چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

    فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم     همچو منصور خریدار سردار شدم

    غم دلدار فکنده است به جانم شرری          که به جان آمدم و شهره بازار شدم

    درمیخانه گشایید به رویم شب و روز           که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

    جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم              خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

    واعظ شهر که از پند خود آزارم داد               از دم رند می آلوده مددکار شدم

    بگذارید که از میکده یادی بکنم                  من که با دست بت میکده بیدار شدم

                                                                        روح الله الموسوی الخمینی (ره)


    و جواب معشوق :

      تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی              تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

     تو که فارق شده بودی ز همه کان و مکان           دار منصور بریدی همه تن دار شدی

     عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر         ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

     مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی             وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

     خرقه پیر خراباتی ما سیره توست                     امت از گفته در بار تو هشیار شدی

     واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی                     دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

     یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم             ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی

                                                                  مقام معظم رهبری (مدظله العالی)



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: شنبه 87/6/23::: ساعت 10:27 صبح

    1) عنایت حق

    امام عسگرى از آباء و اجداد طاهرینش ، از امیرمؤ منان امام على علیه و علیهم الصلاة و السلام از پیامبر اکرم نقل مى کند:
    خداى تبارک و تعالى فرمود: من سوره فاتحه الکتاب را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام .
    پس نیمى از آن براى من ، و نیم دیگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب کند، یعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى کنم .
    هنگامى که عبد گوید: بسم اللّه الرحمن الرحیم
    خداوند جل جلاله فرماید: بنده من ، به نام من آغاز کرد. بر من لازم است کارهایش را به نفع او تمام کنم و نواقص امور او را تکمیل نمایم و احوال او را مبارک سازم .
    وقتى عبد مى گوید: الحمد لله رب العالمین
    خداوند مى فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد و دانست که نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى که از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشید که من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنیوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى کنم چنانچه بلاى دنیا را از او برطرف ساختم .
    آنگاه که عبد مى گوید: الرحمن الرحیم
    خداوند مى فرماید: بنده ام گواهى داد که من رحمن ورحیم هستم . شما را گواه مى گیرم که حظ وافر و بهره کامل از رحمت و عطاى خویش به او عنایت کنم .
    زمانى که مى گوید: مالک یوم الدین
    خداوند مى فرماید: همانطور که بنده ام اعتراف کرد من مالک روز جزاء هستم ، من نیز حساب او را در قیامت آسان مى کنم . حسنات او را مى پذیرم و از سیئات او مى گذرم .
    وقتى عبد مى گوید:ایاک نعبد
    خداوند مى فرماید: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گیرم که ثوابى به عبادت او بدهم که همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند (1) .
    هنگامى که بنده مى گوید: ایاک نستعین
    خداى عزوجل مى فرماید: بنده ام از من یارى طلبید و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گیرم که او را در کارهایش یارى کنم و در سختیها دستگیرى نمایم .
    عبد مى گوید: اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم
    خداوند فرماید :این بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعا یش را اجابت کنم و آرزویش را بر آورم ، و از آنچه ترسید او را ایمن سازم .


    2) عابد ریا کار

    عابدى گفت : سى سال نمازم را در صف اول جماعت بجا آوردم ، ولى ناگزیر همه را اعاده کردم . زیرا روزى دیر به جماعت رسیدم و در صف اول جائى نیافتم . چون در صف دوم به نماز ایستادم ، احساس کردم از اینکه در صف اول نیستم ناراحت و شرمسارم . در نتیجه هر طورى بود خود را در صف اول جاى دادم و نمازم را با آرامش خاطر خواندم .
    آن روز دانستم همه نمازهاى سى ساله ام به ریا آلوده بوده ، چون مى خواستم خود رابه مردم بنمایانم که پیوسته از نماز گزاران صف اول جماعت بوده ام و در این امر از دیگران پیشى گرفته ام .


    4) فوت وقت

    عارفى گوید: فوت وقت نزد اصحاب حقیقت از فوت روح شدیدتر است .زیرا فوت روح ، انقطاع از خلق است ، و فوت وقت ، غفلت و انقطاع از خالق .


    5) مجلس شعر و ادب

    روزى در مجلسى ، حکیم خاقانى را زیر دست فرد بى فضل و کمالى نشاندند. وى ناراحت شد و این رباعى را خطاب به آن شخص ‍ سرود:
    اگر فروتر نشست خاقانى
    نه او را عیب و نه ترا ادب است
    قل هو الله نیز در قرآن
    زیر تبت یدا ابى لهب است


    6) فراریان قیامت

    از امیرمؤ منان على علیه السلام پرسیدند: مراد از آیه شریفه (2):
    یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ چه کسانى هستند؟
    حضرت فرمود: کسى که در فرداى قیامت از برادرش فرار مى کندقابیل است که از هابیل مى گریزد.
    کسى که از مادرش مى گریزد موسى است .(3)
    کسى که از پدرش (4) مى گریزد ابراهیم است .
    کسى که از همسرش فرار مى کند لوط است .
    کسى که از پسرش مى گریزد نوح (5) است .
    البته این به عنوان بیان یکى از مصادیق است و مفهوم آیه اختصاص به این مورد ندارد.


    7) وصیت سگ

    گویند: سگ گله اى بمرد . چون صاحبش خیلى آن را دوست داشت ، او را در یکى از مقابر مسلمین دفن کرد. خبر به قاضى شهر رسید. دستور داد او را احضار کنند و بسوزانند. زیرا او سگ خود را در قبرستان مسلمانان بخاک سپرده است . وقتى او را دستگیر کردند، و نزد قاضى آوردند، گفت : اى قاضى ، این سگ وصیتى کرده که مى خواهم به شما عرض کنم تا بر ذمه من چیزى باقى نماند.
    قاضى پرسید: وصیت چیست ؟
    آن مرد گفت : هنگامى که سگ در حال موت بود به او اشاره کردم که همه این گوسفندان از آن تو است . پس وصیت کن که آنها را به چه کسى بدهم .
    سگ به خانه شما که قاضى شهر هستید اشاره کرد. اینک گله گوسفندان حاضر و آماده ، و در اختیار شما است .
    قاضى با تاءثر و تاءسف گفت : علت فوت مرحوم سگ چه بود؟ آیا به چیز دیگرى وصیت نکرد؟ خداوند به نعمات اخروى بر او منت نهد و تو نیز به سلامت برو. چنانچه آن مرحوم وصایاى دیگرى داشت ما را آگاه گردان تابه آن عمل کنیم .
    به این ترتیب چوپان از مرگ نجات یافت (6).


    8) گریه محتضر

    جوان عابدى هنگام مرگ ، خانواده خود را دید که گرد او حلقه زده اند و گریه مى کنند.
    پس رو به پدرش کرد و گفت :اى پدر، چرا گریه مى کنى ؟
    گفت : پسرم فراق تو و تنهائى خود را بیاد مى آورم اشک از دیدگانم جارى مى شود.
    خطاب به مادرش گفت : مادرم ،تو چرا گریه مى کنى ؟
    گفت : گریه من به خاطر غم فقدان تو است . عمرى من و پدرت زحمت کشیدیم که عصاى دوران پیرى ما باشى ، اکنون از میان ما مى روى و ما را تنها مى گذارى .
    پس به همسرش گفت : چه چیزى ترا به گریه وا داشته است ؟
    گفت : اینکه نیکى ترا از دست مى دهم و به غیر تو نیازمند مى شوم .
    آنگاه از فرزندانش پرسید: شما چرا مى گریید؟
    گفتند: به خاطر یتیمى و خوارى پس از تو.
    پس جوان عابد به آنان نگریست و گریست .
    خانواده اش پرسیدند: تو چرا گریه مى کنى ؟
    پاسخ داد: شما براى خودتان مى گریید، من هم بر خود مى گریم .
    آیا چه کسى براى سفر طولانى که در پیش دارم مى گرید؟
    چه کسى به خاطر کمى زاد و توشه من اشک مى ریزد؟
    چه کسى براى من در آن خانه خاکى و تنگ و تاریک قبر گریان است ؟
    چه کسى براى بدى اعمال و سوءحساب من مى نالد.؟
    آیا در میان شما که عزیزترین افراد نسبت به من هستید، و من نیز عزیزترین افراد نسبت به شما هستم ، کسى هست که براى وقوف من در مقابل پروردگار براى رسیدگى اعمال بگرید؟
    این بگفت ، و آهى جانکاه کشید و بمرد.(7)


    9) خانه حق

    خانه حق را بیا آباد کن
    تا توانى قلب مؤ من شاد کن
    قلب مؤ من خلوت خاص خداست
    قلب مؤ من قبله اهل صفاست
    قلب مؤ من مخزن اسرار حق
    منظر و آئینه دیدار حق
    با نبى فرمود خلاق جهان
    من نگنجم در زمین و آسمان
    قلب مؤ من منزل و جاى من است
    در دل بشکسته ماءواى من است


    10) معماى زن سه شوهره

    سؤ ال : آن کدام زنى است که در یک روز از سه شوهر سه مهریه گرفته ، و در پایان روز بى شوهر است ؟
    جواب : زنى باردار که از شوهرش طلاق گرفته و پس از ساعتى وضع حمل کند، مهرش را به طور کامل دریافت نماید، و عده اش با وضع حمل تمام است . پس به نکاح شوهر دوم در آید و قبل از عروسى طلاق بگیرد و نصف مهرش را اخذ کند، و غیر مدخول بها عده ندارد. آنگاه شوهر سوم پس از عروسى بمیرد و زن مهرش را بگیرد(8).



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: شنبه 87/6/23::: ساعت 2:6 صبح

    عشق

  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: دوشنبه 87/6/18::: ساعت 5:39 عصر

    فیلمنامه و نمایشنامه (55/55) 
    کودکان (55/55) 
    کامپیوتر (418/418) جدیدترین کتابهای ارسال شده در 2 هفته پیش
    پزشکی (137/137) 
    نقد و بررسی (148/148) 
    هنر (52/52) 
    موفقیت و کامیابی (42/42) 
    متفرقه (25/25) 
    مخصوص گوشی موبایل (1/1) 
    مدیریت (13/13) 
    مذهبی (374/374) 
    اجتماعی ، سیاسی (152/152) 
    ادبیات (125/125) 
    بانوان و زیبایی (38/38) 
    تاریخی (313/313) جدیدترین کتابهای ارسال شده در 2 هفته پیش
    تجارت الکترونیک (26/26) 
    جغرافیا و نقشه (46/46) 
    داستان (360/360) جدیدترین کتابهای ارسال شده در این هفته
    زبان اصلی (1/1) 
    زبان خارجی (18/18) 
    شعر (95/95) 
    علوم غریبه (135/135) 
    علمی (65/65) 

    صوتی (0/0) 

     

    کتابها  بعد از نصب دانلود در  رایانه شما بصورت زیپ بوده و برای باز کردن ان این ادرس را بجای پسورد وارد کنیدwww.takbook.com

    در ضمن کتابها برای اجرا به برنامه Acrobat Reader 5.0.5  نیاز دارد



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: یکشنبه 87/6/17::: ساعت 1:45 عصر

    روزنامک

    روزنامک آنلاین
    که مولف سالهاست با این عنوان مطالبی در برخی روزنامه های تهران منتشر می ساخته مدتی است که در نشانی زیر منتشر می شود. این سایت، روزانه است و بازتابی است از نظر و احساس ناشر در باره مطالبی که در آن روز خوانده، شنیده، دیده و یا درگیر آن بوده و بی شباهت به یک کارنامک نیست که کاری است تازه در قلمرو ژورنالیسم. به علاوه، درج پیامهای دریافت شده و پاسخ به پرسشهایی که بعمل می آید. مطالب، کوتاه خواهد بود تا مطالعه آن وقتگیر نباشد و اطلاعات کافی به مخاطب بدهد تا فایده برگیرد:

    www.rooznamak.com

     



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: یکشنبه 87/6/17::: ساعت 1:19 عصر

    با گذشت ، شما چیزی را از دست نمی دهید بلکه بدست می آورید . اُرد بزرگ

    جرم این است که ندانیم زندگی خیلی ساده تر از اینهاست که ما فکر می کنیم . فریدریش نیچه

    زمانی که خورشید از پیشوایان در غروب جدا می شود ، هنگامی که از مشرق دوباره زبانه کشد هرگز آنها را در آن مکان نخواهد دید ، زیرا آنها در حرکت و سیری که به ایشان ارزانی شده است همچنان بیدار و در حرکتند ، حتی اگر زمین به خواب رفته باشد . جبران خلیل جبران

    برای ربودن دل آدمیان باید بر هم پیشی گرفت و این زیباترین آورد زندگی است . اُرد بزرگ

    فرد مقتدر کسی است که قادر به کسب تعهد است، زیرا حق چنین کاری را به دست آورده و یا کسب کرده است. فریدریش نیچه

    کسی که کشته می شود ، در جریان قتل خود سهمی دارد و نمی تواند از آن تبرئه شود . آن که چیزی از وی به سرقت می رود نمی تواند از سرزنش برکنار باشد.انسان نیکوکار هرگز نمی تواند خود را از اعمال تبهکاران تبرئه کند ، و انسان پاک نمی تواند از آلودگی و ناپاکی تبهکاران در امان باشد . چه بسا که انسان مجرم ، خود قربانی کسی است که جرم و جنایت را در حق او انجام داده. جبران خلیل جبران



  • کلمات کلیدی :
  • بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: یکشنبه 87/6/17::: ساعت 12:54 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    جدیدترین قالبهای بلاگفا


    جدیدترین کدهای نوحه برای وبلاگ