1) عنایت حق
امام عسگرى از آباء و اجداد طاهرینش ، از امیرمؤ منان امام على علیه و علیهم الصلاة و السلام از پیامبر اکرم نقل مى کند: خداى تبارک و تعالى فرمود: من سوره فاتحه الکتاب را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام . پس نیمى از آن براى من ، و نیم دیگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب کند، یعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى کنم . هنگامى که عبد گوید: بسم اللّه الرحمن الرحیم خداوند جل جلاله فرماید: بنده من ، به نام من آغاز کرد. بر من لازم است کارهایش را به نفع او تمام کنم و نواقص امور او را تکمیل نمایم و احوال او را مبارک سازم . وقتى عبد مى گوید: الحمد لله رب العالمین خداوند مى فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد و دانست که نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى که از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشید که من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنیوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى کنم چنانچه بلاى دنیا را از او برطرف ساختم . آنگاه که عبد مى گوید: الرحمن الرحیم خداوند مى فرماید: بنده ام گواهى داد که من رحمن ورحیم هستم . شما را گواه مى گیرم که حظ وافر و بهره کامل از رحمت و عطاى خویش به او عنایت کنم . زمانى که مى گوید: مالک یوم الدین خداوند مى فرماید: همانطور که بنده ام اعتراف کرد من مالک روز جزاء هستم ، من نیز حساب او را در قیامت آسان مى کنم . حسنات او را مى پذیرم و از سیئات او مى گذرم . وقتى عبد مى گوید:ایاک نعبد خداوند مى فرماید: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گیرم که ثوابى به عبادت او بدهم که همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند (1) . هنگامى که بنده مى گوید: ایاک نستعین خداى عزوجل مى فرماید: بنده ام از من یارى طلبید و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گیرم که او را در کارهایش یارى کنم و در سختیها دستگیرى نمایم . عبد مى گوید: اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم خداوند فرماید :این بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعا یش را اجابت کنم و آرزویش را بر آورم ، و از آنچه ترسید او را ایمن سازم .
|
2) عابد ریا کار
عابدى گفت : سى سال نمازم را در صف اول جماعت بجا آوردم ، ولى ناگزیر همه را اعاده کردم . زیرا روزى دیر به جماعت رسیدم و در صف اول جائى نیافتم . چون در صف دوم به نماز ایستادم ، احساس کردم از اینکه در صف اول نیستم ناراحت و شرمسارم . در نتیجه هر طورى بود خود را در صف اول جاى دادم و نمازم را با آرامش خاطر خواندم . آن روز دانستم همه نمازهاى سى ساله ام به ریا آلوده بوده ، چون مى خواستم خود رابه مردم بنمایانم که پیوسته از نماز گزاران صف اول جماعت بوده ام و در این امر از دیگران پیشى گرفته ام .
|
4) فوت وقت
عارفى گوید: فوت وقت نزد اصحاب حقیقت از فوت روح شدیدتر است .زیرا فوت روح ، انقطاع از خلق است ، و فوت وقت ، غفلت و انقطاع از خالق .
|
5) مجلس شعر و ادب
روزى در مجلسى ، حکیم خاقانى را زیر دست فرد بى فضل و کمالى نشاندند. وى ناراحت شد و این رباعى را خطاب به آن شخص سرود:
نه او را عیب و نه ترا ادب است |
|
6) فراریان قیامت
از امیرمؤ منان على علیه السلام پرسیدند: مراد از آیه شریفه (2): یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود: کسى که در فرداى قیامت از برادرش فرار مى کندقابیل است که از هابیل مى گریزد. کسى که از مادرش مى گریزد موسى است .(3) کسى که از پدرش (4) مى گریزد ابراهیم است . کسى که از همسرش فرار مى کند لوط است . کسى که از پسرش مى گریزد نوح (5) است . البته این به عنوان بیان یکى از مصادیق است و مفهوم آیه اختصاص به این مورد ندارد.
|
7) وصیت سگ
گویند: سگ گله اى بمرد . چون صاحبش خیلى آن را دوست داشت ، او را در یکى از مقابر مسلمین دفن کرد. خبر به قاضى شهر رسید. دستور داد او را احضار کنند و بسوزانند. زیرا او سگ خود را در قبرستان مسلمانان بخاک سپرده است . وقتى او را دستگیر کردند، و نزد قاضى آوردند، گفت : اى قاضى ، این سگ وصیتى کرده که مى خواهم به شما عرض کنم تا بر ذمه من چیزى باقى نماند. قاضى پرسید: وصیت چیست ؟ آن مرد گفت : هنگامى که سگ در حال موت بود به او اشاره کردم که همه این گوسفندان از آن تو است . پس وصیت کن که آنها را به چه کسى بدهم . سگ به خانه شما که قاضى شهر هستید اشاره کرد. اینک گله گوسفندان حاضر و آماده ، و در اختیار شما است . قاضى با تاءثر و تاءسف گفت : علت فوت مرحوم سگ چه بود؟ آیا به چیز دیگرى وصیت نکرد؟ خداوند به نعمات اخروى بر او منت نهد و تو نیز به سلامت برو. چنانچه آن مرحوم وصایاى دیگرى داشت ما را آگاه گردان تابه آن عمل کنیم . به این ترتیب چوپان از مرگ نجات یافت (6).
|
8) گریه محتضر
جوان عابدى هنگام مرگ ، خانواده خود را دید که گرد او حلقه زده اند و گریه مى کنند. پس رو به پدرش کرد و گفت :اى پدر، چرا گریه مى کنى ؟ گفت : پسرم فراق تو و تنهائى خود را بیاد مى آورم اشک از دیدگانم جارى مى شود. خطاب به مادرش گفت : مادرم ،تو چرا گریه مى کنى ؟ گفت : گریه من به خاطر غم فقدان تو است . عمرى من و پدرت زحمت کشیدیم که عصاى دوران پیرى ما باشى ، اکنون از میان ما مى روى و ما را تنها مى گذارى . پس به همسرش گفت : چه چیزى ترا به گریه وا داشته است ؟ گفت : اینکه نیکى ترا از دست مى دهم و به غیر تو نیازمند مى شوم . آنگاه از فرزندانش پرسید: شما چرا مى گریید؟ گفتند: به خاطر یتیمى و خوارى پس از تو. پس جوان عابد به آنان نگریست و گریست . خانواده اش پرسیدند: تو چرا گریه مى کنى ؟ پاسخ داد: شما براى خودتان مى گریید، من هم بر خود مى گریم . آیا چه کسى براى سفر طولانى که در پیش دارم مى گرید؟ چه کسى به خاطر کمى زاد و توشه من اشک مى ریزد؟ چه کسى براى من در آن خانه خاکى و تنگ و تاریک قبر گریان است ؟ چه کسى براى بدى اعمال و سوءحساب من مى نالد.؟ آیا در میان شما که عزیزترین افراد نسبت به من هستید، و من نیز عزیزترین افراد نسبت به شما هستم ، کسى هست که براى وقوف من در مقابل پروردگار براى رسیدگى اعمال بگرید؟ این بگفت ، و آهى جانکاه کشید و بمرد.(7)
|
9) خانه حق
تا توانى قلب مؤ من شاد کن |
قلب مؤ من منزل و جاى من است |
در دل بشکسته ماءواى من است |
|
10) معماى زن سه شوهره
سؤ ال : آن کدام زنى است که در یک روز از سه شوهر سه مهریه گرفته ، و در پایان روز بى شوهر است ؟ جواب : زنى باردار که از شوهرش طلاق گرفته و پس از ساعتى وضع حمل کند، مهرش را به طور کامل دریافت نماید، و عده اش با وضع حمل تمام است . پس به نکاح شوهر دوم در آید و قبل از عروسى طلاق بگیرد و نصف مهرش را اخذ کند، و غیر مدخول بها عده ندارد. آنگاه شوهر سوم پس از عروسى بمیرد و زن مهرش را بگیرد(8).
|
کلمات کلیدی :
بهروز حاجی بابایی اسفرورینی و علیر ضا شفیعیی ::: شنبه 87/6/23::: ساعت 2:6 صبح